-
خسته نیستم اما نمیتونم خودمو گول بزنم.. باید ادامه داد
یکشنبه 21 آذرماه سال 1389 22:32
روزی روزگاری احساسی داشتم .. اعتقادی داشتم .. و قلبی سرشار از امید به آینده.. اما.. ماه هاست که سردی مات مانده ای در نگاهم مشهود است . هرکه را می بینم..سکوت مرگ آوری در نگاهش هویداست.و من همچنان .. در این فکر ..که چه اتفاقی افتاد؟؟؟/ چه شد که اینگونه سوخت نهال زیبای آزادی... سوختند و با تبرهاشان بریدند تنه ی سبز نهال...
-
خوابم یا بیدارم..قسمت سوم
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 12:26
اون شب، شب عجیبی بود.خواب دیدم و خواب دیدم.. خواب دیدم ساعت حدودای 1 صبح ومن نشستم پای یه تلویزیون قدیمی 21 اینچ و دارم یک شبکه فارسی که گویا از شبکه های داخلی بود رو نگاه میکردم ..و مجری شبکه داشت نتایج آرا رو نشون میداد..دکتر سید نژاد با برتری 63 درصد از همه پیشی گرفته بود..توی خواب حال خوشی نداشتم .. یه دفه از خواب...
-
ادامه ماجرا تا اون شب کذایی
یکشنبه 2 آبانماه سال 1389 10:34
رای رو دادم زدم بیرون...تا بعد از ظهر تو این خیابون و او خیابون.. ول میگشتم..به اینطرف و اونطرف سرک میکشیدم..خیلی شلوغ نشده ..ولی خوب بازم هستن کسایی که بیان برای رای دادن.. البته بگم پارکها و تفریگاها خیلی شلوغه..بزارید از رئیس جمهور قبلی کمی براتون صحبت کنم..اونم آدم بدی نبود ..اما دیگه کارایی نداشت..مردم نیاز به یه...
-
توضیحات کلی در مورد داستان و جهان موازی و زمان موازی
شنبه 1 آبانماه سال 1389 08:40
فکر می کنم باید در مورد این (دنیای موازی) کمی توضیح بدم و بعد داستان رو پی بگیرم. آقایون محققان و دانشمندان طی آزمایشاتی به اطلاعات عجیبی دست پیدا کردن. نظریه اینه که میگه :به موازات دنیای ما بعدهای گوناگون دیگری وجود داره .اشتباه عامه اینه که فکر میکنن زمان مستقیم حرکت میکنه.مثل ولت DC.اما دانشمندان به این نتیجه...
-
داستانک شماره ی ۱(۲۲ خرداد ۱۳۸۸)::جهان موازی شماره ی ۱::بعد چهار
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 14:18
صبح زود از خواب بیدارشدم .هوا یکم خنک شده وسط تابستونی..جالبه.. کفش و کلاه کردم برم بدوم..طرفای ساعت ۶ بود بیرون که رفتم ..همه چی آروم بود ملت صبح جمعه ای خواب خواب بودن..تو خیابونا پرنده پر نمی زد.. تا پارک سر کوچه رفتم و برگشتم...شد ساعت ۷.یه دوش گرفتم و .یه چی برا صبحانه خوردم.. خانوم بچه ها خواب خواب بودن..یکم ......